اولین قدمهای شادمهر در 10 ماهگی
عزیزترینم، فرزندم، من مادرت هستم... هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد... من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بیخوابی های شبانه را... تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت حجمی از سکوت... تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات میتواند معجزه زندگی دوباره ام باشد... من نه بهشت می خواهم نه آسمان و نه زمین... بهشت من زمین من و زندگیم نفس های آرام کودکی توست... من هیچ نمی خواهم هیچ... هیچ روزی به من تعلق ندارد، همه ساعتها و ثانیه های من تویی... و من دست کودکی ات را میگیرم تا به فردای انسانیت برسانم... که این رسالت من است بر تو و هیچ منتی از من بر تو وارد نیست... که من با اختیار به عشق تو را به دنیا آورده ام عزی...